و بالاخره تولد جیگر خانم آرشیدامممممممممممممم
دختر عزیزم چند وقتی میشه وقت نمیکنم تو وبلاگت چیزی بنویسم و عکس بزارم از یه طرف هم مریض شدی و نگرانیم بیشتر شد خیلی ترسیدم وقتی تب کردی اما خدا رو شکر به خیر گذشت. آرشیدای عزیزم ایشاله همیشه سالم و سلامت باشی دختر گلم. فدات بشم وقتی مریض میشی طاقت ندارم همین جوری هی میشینم گریه میکنم. دوست دارم دختر عزیزم. راستی جا داره از بابا علی هم تشکر کنیم که اونم پا به پای ما شب بیدار میشد و نگران دخملش بود نصف شب هی میبرد دکتر. ممنونیم بابا علی. دوستدارت: همسرت و دختر کوچولوت آرشیدا ...
نویسنده :
آیدا
15:37